شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
یاد کمیلیان به خیر، یاد سبکباران عاشق به خیر، یاد آنها که چون پروانه در پای شمع عشق سوختند و خاکستر شدند. یاد آنها که سینهشان مخزن اسرار بود و هزاران حرف ناگفته داشت. یاد غلامرضا که 10/1/1345 گُل وجودش در روستای خواجهجمالی نیریز، میان خانوادهای متدین شکفت و رایحه دلانگیزاش با عطر گلهای بهاری در هم آمیخت. آنگاه که کودکی را پشت سر نهاد، کیف و کتاب را به دست گرفته و راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
یاد کمیلیان به خیر، یاد سبکباران عاشق به خیر، یاد آنها که چون پروانه در پای شمع عشق سوختند و خاکستر شدند. یاد آنها که سینهشان مخزن اسرار بود و هزاران حرف ناگفته داشت. یاد غلامرضا که 10/1/1345 گُل وجودش در روستای خواجهجمالی نیریز، میان خانوادهای متدین شکفت و رایحه دلانگیزاش با عطر گلهای بهاری در هم آمیخت. آنگاه که کودکی را پشت سر نهاد، کیف و کتاب را به دست گرفته و راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علیرضا محمدعلی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليرضا محمدعلي پور »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ و لکن لایشعرون. ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستادهایم. (امام خمینی) بنام خدا، خدائی که از اویم، برای اویم، هستیام از اوست و باز گشتم به سوی اوست. با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت، آقا امام زمان(عج) و نائب بر حقش، امام خمینی. با درود و سلام بر ارواح طیبه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليرضا محمدعلي پور »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ و لکن لایشعرون. ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستادهایم. (امام خمینی) بنام خدا، خدائی که از اویم، برای اویم، هستیام از اوست و باز گشتم به سوی اوست. با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت، آقا امام زمان(عج) و نائب بر حقش، امام خمینی. با درود و سلام بر ارواح طیبه...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
شهدای سال ۶۵ -زندگینامه شهید رمضان بیات
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در آسمان آبی عشق، ستاره عاشق دیگری به نام «رمضان» در سال ۱۳۴۶ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای ساده و مذهبی درخشید. با سپری کردن دوره کودکی راه دبستان بختگان را برای تحصیلات ابتدایی پیش گرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه حاج قطبی آغاز و در نیمه راه رها کرد. با دیدن آتشافروزیهای دشمن در مرزهای ایران اسلامی، ۱۳۶۱/۶/۳۱ لباس رزم به تن کرده و عازم جبهه شد. رمضان، مسلمانی بود که همیشه با وضو میزیست و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در آسمان آبی عشق، ستاره عاشق دیگری به نام «رمضان» در سال ۱۳۴۶ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای ساده و مذهبی درخشید. با سپری کردن دوره کودکی راه دبستان بختگان را برای تحصیلات ابتدایی پیش گرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه حاج قطبی آغاز و در نیمه راه رها کرد. با دیدن آتشافروزیهای دشمن در مرزهای ایران اسلامی، ۱۳۶۱/۶/۳۱ لباس رزم به تن کرده و عازم جبهه شد. رمضان، مسلمانی بود که همیشه با وضو میزیست و...
زندگینامه جانباز علی احسان جو (زردشت)
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
معلم جانباز علی زردشت فرزند غلامرضا، در تاریخ 1341/10/01 در خانوادهای مذهبی و متدین و دوستدار اهل بیت علیهم السلام در کوی سجاد (آباد زردشت) در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. در سن 6 سالگی وارد دبستان کوی سجاد(ع) گردید و پس از اتمام دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی آپادانا گردید. پس از طی 3 سال دوره راهنمایی به علت علاقه وافر به فن مکانیکی وارد هنرستان شهید باهنر نیریز شد و تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
معلم جانباز علی زردشت فرزند غلامرضا، در تاریخ 1341/10/01 در خانوادهای مذهبی و متدین و دوستدار اهل بیت علیهم السلام در کوی سجاد (آباد زردشت) در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. در سن 6 سالگی وارد دبستان کوی سجاد(ع) گردید و پس از اتمام دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی آپادانا گردید. پس از طی 3 سال دوره راهنمایی به علت علاقه وافر به فن مکانیکی وارد هنرستان شهید باهنر نیریز شد و تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید ابوالقاسم گلچین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید ابوالقاسم گلچین »
20 /4/ 1342 یکی از روزهای خوب خداوند بود، در شهرستان نیریز، در میان خانوادهای متدین و زحمتکش، فرزندی خوش سیما زندگی در دنیای خاکی را آغاز نمود. با آمدن خود برکت و شادمانی را برای خانواده به همراه آورد. به امید آنکه پیرو بنیانگذار مکتب رهاییبخش اسلام باشد و در آینده زندگی به راهی که آن بزگوار رهنمون بود، برود؛ نام اورا ابوالقاسم نهادند. او هم به خواسته پدر توجه کرد و به راستی رهروی صدیق برای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید ابوالقاسم گلچین »
20 /4/ 1342 یکی از روزهای خوب خداوند بود، در شهرستان نیریز، در میان خانوادهای متدین و زحمتکش، فرزندی خوش سیما زندگی در دنیای خاکی را آغاز نمود. با آمدن خود برکت و شادمانی را برای خانواده به همراه آورد. به امید آنکه پیرو بنیانگذار مکتب رهاییبخش اسلام باشد و در آینده زندگی به راهی که آن بزگوار رهنمون بود، برود؛ نام اورا ابوالقاسم نهادند. او هم به خواسته پدر توجه کرد و به راستی رهروی صدیق برای...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیجان شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليجان شيخعلي »
بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم وه که چه پرفروغ و افتخار آفرین است؛ حماسه ستارههای زیبایی که به امر خورشیدشان جهت اعتلای کلمه توحید، در سرزمین خونرنگ ایران به خون نشستند تا فجر طلوع کند و چه زیباست طلوع فجر در غروب خون گرفته این ستارگان. از میان ستارگان درخشان آسمان سرزمین ولایتمدار ایران اسلامی میتوان به سرباز فداکار، شهید علیجان شیخعلی که اول خرداد ماه 1345 در خانوادهای با ایمان و زحمتکش از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليجان شيخعلي »
بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم وه که چه پرفروغ و افتخار آفرین است؛ حماسه ستارههای زیبایی که به امر خورشیدشان جهت اعتلای کلمه توحید، در سرزمین خونرنگ ایران به خون نشستند تا فجر طلوع کند و چه زیباست طلوع فجر در غروب خون گرفته این ستارگان. از میان ستارگان درخشان آسمان سرزمین ولایتمدار ایران اسلامی میتوان به سرباز فداکار، شهید علیجان شیخعلی که اول خرداد ماه 1345 در خانوادهای با ایمان و زحمتکش از...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حیدر دوستی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حیدر، بهمنماه سال ۱۳۴۶ وقتی به دنیای خاکی پا نهاد، با گریههای خود شادمانی و لبخند را بر لبهای خانواده نشاند و روزی که با لبخند زیبا بر روی لبش از خانواده جدا میشد، همه آنها در فراقش گریستند. خانواده متدین او در روستای مشکان با تلاش فراوان به تربیت وی همت گماشتند و برای آموختن فنون زندگی او را راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) کردند. حیدر، پس از چهار سال درس خواندن تحصیل را رها کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حیدر، بهمنماه سال ۱۳۴۶ وقتی به دنیای خاکی پا نهاد، با گریههای خود شادمانی و لبخند را بر لبهای خانواده نشاند و روزی که با لبخند زیبا بر روی لبش از خانواده جدا میشد، همه آنها در فراقش گریستند. خانواده متدین او در روستای مشکان با تلاش فراوان به تربیت وی همت گماشتند و برای آموختن فنون زندگی او را راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) کردند. حیدر، پس از چهار سال درس خواندن تحصیل را رها کرد...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حمیدرضا (عباس) بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه میکرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نیریز، همنوای چلچلههای بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانوادهای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفتساله بود که راهی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه میکرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نیریز، همنوای چلچلههای بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانوادهای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفتساله بود که راهی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید اصغر نظری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
خون سرخ علیاصغر حسین (ع) وقتی از گلوی نازنین او جاری شد، روحی تازه در کالبد جامعه مسلمان دمید و از قطرهقطره آن خون هزاران اصغر پا به عرصه حیات نهادند تا در تداوم راه اهلبیت (ع) و انتقام خون شهید ششماهه دفاع کنند. اصغر، نو گلی بود که ۱۳۴۷/۹/۱۰ در روستای مشکان نیریز شکفت و با اولین گریههای خود لبیک به سالار شهیدان را سرود. در کانون گرم خانواده با معارف ناب دین اسلام آشنا شد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
خون سرخ علیاصغر حسین (ع) وقتی از گلوی نازنین او جاری شد، روحی تازه در کالبد جامعه مسلمان دمید و از قطرهقطره آن خون هزاران اصغر پا به عرصه حیات نهادند تا در تداوم راه اهلبیت (ع) و انتقام خون شهید ششماهه دفاع کنند. اصغر، نو گلی بود که ۱۳۴۷/۹/۱۰ در روستای مشکان نیریز شکفت و با اولین گریههای خود لبیک به سالار شهیدان را سرود. در کانون گرم خانواده با معارف ناب دین اسلام آشنا شد و...